Tuesday, June 8, 2010

باز خوانی حوادث خرداد 88 در دانشگاه گیلان-قسمت سوم

ادامه ی حوادث دانشکده علوم پایه در یکشنبه 24 خرداد
گروه فشار با بالا گرفتن باتوم های خود و تهدید و توهین سعی در ایجاد رعب و وحشت در میان دانشجویان را دارند.
1.مسئولین حراست دانشگاه در پی راهی برای خروج دانشجویان وتضمین سلامتی آن ها هستند.
2. خبر رسیده که قرار است اتوبوس های دانشگاه جهت انتقال دانشجویان به بیرون، وارد دانشکده شوند.
3.   ساعتی بعد اتوبوس ها از درب فرعی دانشکده سریعا وارد می شوند.
4.  عده ای از نیروهای لباس شخصی به سمت این درب هجوم می آورند اما موفق به ورود به دانشکده نمی شوند.
5.    آخرین اطلاعیهﻱ ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی مبنی بر حضور در راهپیمایی اعتراضی در روز آینده در میان دانشجویان خوانده می شود.
6. دانشجویان از شعار دادن دست کشیده و در مقابل ساختمان کوشیار جمع می شوند.
7. قرار است تمام دانشجویان توسط اتوبوس به پردیس دانشگاه واقع در جاده تهران منتقل شوند.
8. قرار می شود ابتدا دختران دانشجو برای هر چه سریع تر خارج شدن از دانشگاه و فضای به وجود آمده ی اطراف آن، سوار اتوبوس شوند. سهم زیادی از جمعیت اتوبوس اول را دختران تشکیل می دهند.
9. درب جانبی دانشکده باز شده و اتوبوس قصد دارد خارج شود.
10.   گارد ویژه از نزدیک شدن گروه فشار و لباس شخصی ها به درب ورودی جلوگیری می کند.
11. اتوبوس از دانشکده خارج می شود ولی به محض خروج مورد حملهﻱ نیروهای لباس شخصی و گروه فشار قرار می گیرد.
12.  اتوبوس در بین راه متوقف شده است.
13.   گروه فشار با ضربه ی باتوم به بدنه و شیشه های اتوبوس های دانشگاه قصد ترساندن دانشجویان را دارند. تعدادی از شیشه ها شکسته می شود.
14.  با تلاش گارد ویژه راه اتوبوس باز شده و به سمت دانشگاه روانه می شود.
15. در این شرایط طرح خروج دانشجویان با اتوبوس موقتا متوقف می شود.
16.   مسئول بسیج دانشگاه با بلندگوی دستی در بالای پله های ساختمان کوشیار قصد سخنرانی برای دانشجویان را دارد.
17.   او از دانشجویان می خواهد در هنگام خروج آرامش خود را حفظ کرده و از دادن هرگونه شعار پرهیز نمایند.
18.   مسئول بسیج اطمینان می دهد که در صورت رعایت موارد گفته شده مشکلی پیش نمی آید.
19.   از بیرون دانشکده خبر رسیده که توسط بی سیم به گروه فشار دستور داده شده تا دانشجویان سالم از دانشگاه خارج نشوند.
20.   اتوبوس ها و دانشجویان همچنان  بلاتکلیف و منتظرند.
21.   از دانشجویان خواسته می شود که سوار اتوبوس ها شوند.
22.   دانشگاه همچنان در محاصرهﻱ گروه فشار است.
23.   پس از سوار شدن دانشجویان، اتوبوس های مملو از دانشجویان در مقابل درب فرعی صف می کشند.
24.   چند بار تلاش برای خروج اتوبوس ها توسط گروه فشار ناکام می ماند.
25.   اتوبوس ها سعی دارند تا از درب اصلی خارج شوند اما لباس شخصی ها بلافاصله متوجه شده و مانع می شوند.
26.   بار دیگر اتوبوس ها در مقابل درب فرعی صف می کشند.
27.   گارد ویژه تا حدی مقابل درب فرعی را خالی می کند تا اتوبوس ها بتوانند خارج شوند.
28.   با باز شدن درب فرعی اتوبوس اول به سرعت خارج می شود.
29.   به محض وارد شدن به خیابان، گروه فشار با باتوم و سنگ، شیشه های اتوبوس را می شکنند.
30.   اتوبوس با وجود این حمله همچنان به راه خود ادامه می دهد و راهی پردیس دانشگاه می شود.
31.   اتوبوس ها با فاصله و به نوبت خارج می شوند.
32.   تمام آنها مورد حمله قرار گرفته و شیشهﻱ تعدادی از آنها می شکند.
33.   شکسته شدن شیشه ها باعث جراحت تعدادی از دانشجویان شده است.
34.   تعدادی سنگ مخصوص سنگفرش کردن پیاده رو در کنار خیابان قرار دارد.
35.   عده ای از نیروهای لباس شخصی این سنگ ها را به داخل اتوبوس ها پرت می نمایند.
36.   سر و دست تعدادی از دانشجویان خونی است.
37.   دانشجویان که تا این لحظه به وعدهﻱ خود عمل کرده و سکوت نموده اند، خشمگین شده و شعار «دانشجو می میرد، ذلت نمی پذیرد» سر می دهند.
38.   مردم دستهای خونی دانشجویان را می بینند که از پنجره ی اتوبوس ها بیرون آمده است .
39.   اتوبوس ها بدون توقف به پردیس دانشگاه گیلان در جاده تهران منتقل می شوند.
40.   دانشجویان ساکن در شهر توسط ماشین های سواری و تاکسی به شهر باز می گردند و خوابگاهی ها هم راهی خوابگاه می شوند.
41.   خبر رسیده یکی از راننده های اتوبوس از ناحیه ی سر مورد اصابت قرار گرفته و به بیمارستان منتقل شده است. شجاعت تمامی رانندگانی که درآن شرایط حاضربه انتقال دانشجویان شدند ستودنی است.
خوابگاه میرزاکوچک، شامگاه یکشنبه
42.   بسیاری از دانشجویان شوکه شده اند.
43.   تهدید هایی جهت حمله به خوابگاه دانشجویی شنیده شده است.
44. بسیاری از دانشجویان خوابگاه ها را تخلیه کرده و در منازل دوستانشان در شهر به سر می برند.
45. دانشجویانی که در خوابگاه مانده اند تمامی درها را قفل و منافذ ورودی را مسدود نموده اند.
46.   بعضی تخت های خود را پشت درب اتاقشان گذاشته اند تا در صورت حمله از ورود مهاجمان جلوگیری کنند.
47.   شب با جوی همراه با خشم و اضطراب سپری می شود.
ادامه دارد...

3 comments:

  1. Anonymous6/09/2010

    این همه وحشی گری برای چی...؟

    ReplyDelete
  2. Anonymous6/09/2010

    یه چاقو پرتاب کرده بودن و گردن راننده ی ما کمی خراش برداشته بود. تنها راننده ها به فکر بچه ها بودن

    ReplyDelete
  3. مازيار6/09/2010

    باز هم ماها تو بوديم، بيچاره اون مرمي كه بيرون دانشگاه به حمايت از ما از چماق به دست هاي مزدور كتك خوردند

    ReplyDelete