Tuesday, November 17, 2009

پس لرزه های حکمت

شنیده ها حاکی از آن است که اخطارهایی به عده ای(حدودا بیست نفر) از دانشجویان دانشگاه گیلان درپی حضور پر حاشیه محمد حسین صفارهرندی در دانشگاه داده شده است. هنوز خبر قطعی از میزان این اخطارها و حکم های احتمالی در دسترس نیست ولی ظاهرا تعداد زیادی از این دانشجویان از ورودی های جدید دانشگاه می باشند. جدا از میزان و کیفیت این برخورد ها، سئوال اساسی که پیش می آید این تناقض در نحوه ی رفتار مسئولین دانشگاه می باشد. به نظر می رسد صدور مجوز برای برگزاری چنین مراسمی(حضور نظام الدین موسوی و صفارهرندی به فاصله ی نزدیک از هم) باعث به وجود آمدن فضای متشنج و ملتهبی می شود که احتمالا مسئولین خواستار به وجود آمدن این فضا نیستند. مسئولین امر قبل از قضاوت در مورد حرکت دانشجویان بهتر است در صدور مجوز برای برگزاری چنین مراسمی تامل بیشتری انجام بدهند تا بیش از این هزینه ای برای جامعه ی دانشجویی به وجود نیاید.

16 comments:

  1. Anonymous11/17/2009

    mahsa said............

    اره ما هم شنيديم كه خيلي از بچه ها رو تهديد و حكم اخراج بهشون دادن... ولي سوال اينه كه چرا اطلاع رساني نميكنين؟؟؟؟
    چرا بيانيه محكوميت نميده انجمن اسلاميتون؟؟!!! انجمن اسلاميتون كه فعال شده بود!!!
    باور كنين هر چي سكوت بيشتر باشه, فشار رو بچه ها هم بيشتر ميشه.
    اين كارا رو همه جا راه انداختن, ولي تنها جوابش اعتراضه به اين اقدامات....
    ياران دبستاني ما همه باهم هستيم. سكوت ديگه جايز نيست, وگرنه از اين فضا سوءاستفاده خواهند كرد...
    ما منتظريم كه از شما بشنويم...

    ReplyDelete
  2. واقعا متاسفام واقعا این بلاگ خیلی ضعیف عمل میکنه! نکنه شما هم از همون مسئولین هستید؟
    چرا این شکلیه این بلاگ؟ کمی از بلاگ کارمندا یاد بگیرید! کاش این بلاگ نویسنده یی مثه نویسنده ی اون بلاگ داشت! شما نه مسائل سیسای رو خوب و به موقع منعکس میکنید! نه پی گیر مشکلات صنفی هستید! از خوابگاه و سلف و سرویس بسیار مزخرف که در شان و شخصیت بچه ها نیست!ای خدا

    ReplyDelete
  3. Anonymous11/17/2009

    kheli bishtar az 20 nafare ghazie ! ahkam ham taaligh ba jarimeye naghdie !! amma shenide shode ke ghasde ekhraje 20 nafar o daran !!

    nevisandehaye in blog ham mesle inke hichkare an baba ! az tarze neveshtaneshun peydas ! ya kheli tarsuan ya kollan dar jaryane hichi nissan !

    ReplyDelete
  4. Anonymous11/17/2009

    manam aval shenidam gharae 20 nafar ekhraj beshan vali bad shenidam faghat tazakor boode.inghad ahmagh nistan ke 20nafaro yeja ekhraj konan.

    ReplyDelete
  5. Anonymous11/18/2009

    سبز سبزم ریشه دارم
    من درختی استوارم
    سبز سبزم ریشه دارم
    در زمستان هم بهارم
    شور و عشق وشادی ام را
    از خدایم هدیه دارم
    هرچه هستم هرچه باشم
    چشمه ام پاکم زلالم
    سبد سبد ستاره
    از آسمون می باره
    توقلب پاک گلدون
    بهار خونه داره(2)
    بیا بیا دوباره
    چشام به انتظاره
    بارون داره می باره
    بوی تو رو می یاره (2)

    ReplyDelete
  6. Anonymous11/18/2009

    آقا تذکر درست بود.کسي اخراج نکردن

    ReplyDelete
  7. Anonymous11/18/2009

    mamnoon az khabare dorostetoon.vali age yekam zoodtar khabararo bezanin behtare.

    ReplyDelete
  8. parastoo11/20/2009

    ina mikhan vase 16 azar zahre cheshm begiran

    ReplyDelete
  9. دانشجو11/20/2009

    منم شایعه زیاد شنیدم.. ولی از منبع موثق اماری که داشتم تذکر به 20 نفر بود..ممکنه بعدی ها ما باشیم..!

    ReplyDelete
  10. Anonymous11/20/2009

    na hajiiii ! tazakor chie ?
    duste khode man shanbe hokme talighesho erefte bud !
    goftan bia 2shanbe vaziatet moshakhas she ! khodesh miof ehtemalan 2shanbe hokmo be sharte inke die tu tajamoat dide nashe azash migiran ! felan ke khabaresho nadaram ! vali taalighharo motmaennam !!!!

    ReplyDelete
  11. Anonymous11/21/2009

    daneshjoo
    سلام بچه ها
    پرستو خيلي درست گفت, اينا دارن تلاش ميكنن نزديكه 16 آذر ذهر چشم بگيرن و صداي ما روخاموش كنن و با اينكاراشون يه فضاي بي حركتي بين بچه ها ايجاد كنن. چون خوب ميدونن كه چي در انتظار دارن واسه 16 آذر!!!!
    حالا من يه تجربه بهتون از تهران بگم, ببينيد, بعد از اين بازداشتهاي اخير كه از دانشگاههاي مختلف ما تو تهران گرفتن, چند نفري رو اخيرا ازاد كردن, عليرغم اينكه 16 اذر نزديكه....
    باخودشون كه حرف ميزديم, ميگفتن كه تاثيرات اعتراضات بچه ها بود كه هم تو زندان فشار رو خيلي كمتر ميكرد و هم نهايتا باعث ازادي بچه ها شد.
    يعني ميخوام بگم كه اگه در مقابل اين گير دادنا و اذيت كردنا, شما هم اعتراض كنين و حضورتون رو نشون بدين, هيچ غلطي نميتونن بكنن. مطمئن باشين

    ReplyDelete
  12. Anonymous11/22/2009

    ما کتانی پوش آنهاپوتین به پا
    ما می دویم آنها دنبالمان …..

    چهارراه اول قفل
    دود از سر و وضع اتوبوسها فورا ن …
    زباله ای نیست دیگر تا وسط آسفالت باز یافت شود؟!
    هرچه هست خرده شیشه؟!
    کو پس کجاست خربزه ای تا خیابان را به لرز آورد ؟!

    ما داد می زنیم آنها می زنند

    چهاراه دوم توی لاک خودش!
    دست به سیاه و سفید نزده!
    چندتابلوفقط سیخ سیخ ایستاده!
    اشک آور نمی زنندچرا!؟؟
    یکهو سوختن مان گرفته انگار…

    ما می سوزیم آنها…

    چهار راه سوم واویلاست
    ما پوتین به پا آنها کتانی پوش
    داریم تیر درمی کنیم
    تیرآهن از بالا می اندازیم
    چوب و چماق و چکش و قیچی یکی شده اینجا

    آنها می خورند ما ….
    آنها می خمند ما ….

    چهارراه بعدی آنها….
    چهارراه بعدی بعدی ما….

    آنها ما ….
    ما آنها……

    ReplyDelete
  13. Anonymous11/22/2009

    - به پیش سربازان !
    - آن زمانها گذشت قربان !

    ReplyDelete
  14. Anonymous11/22/2009

    ابطحی هم میتونست از تو زندان وبلاگشو به روز کنه شما از اینجا نمی‌تونید

    ReplyDelete
  15. Anonymous11/22/2009

    شعرهای تو تیر می‌کشید
    ای شهید ِ بعدازظهر بر عکس خیابان
    شعرهای تو تیر می‌کشد
    {تو خودت شده‌ای ظهر ِ یک گرما
    و اصلا هم‌این‌که می‌گوییم "تو"
    یعنی که حرف خلاف}

    در این شهر ِ سردرد جدا افتاده‌ایم در آغوش هم
    خاموش ِ هم
    فراموش هم نمی‌شویم از این تکرار هی بوسه هی کلانتری
    بگذار برای تو از قصه‌ای بگویم که در آن نمیری
    و شعرهای تو درد را
    و شعرهای تو درد را
    و شعرهای تو درد را ...
    یعنی که می‌شود فراموش کنند؟

    خیابان تمام قدم‌ها را از یاد می‌برد
    خیابان تمام خنده‌ها را
    خیابان از یاد می‌برد آدم‌های خونی را
    دختری که می‌خندد
    زنی که می‌خندید
    و آن دو دست جوان؛ آن دو دست جوان ...
    آه
    خیابان برای کاشتن دست‌ها
    جای حقیری است
    تو می‌دانستی!

    کجا بگردند
    مادرانی که بی‌سر تو را به‌جا نمی‌آورند؟
    تو را سپرده بودند به عکس یک بعدازظهر
    کجا بگردند؛
    که سردخانه تو را بلعیده است

    تمام دختران این شهر
    عکسی از تو در سینه دارند
    در عکس‌های تو شیطنت می‌کنند
    عکس‌ تو اما بر سینهء تهران سرطان گرفته است
    عکس‌ تو بر تهران هجوم آورده می‌گوید "به من بوسه، به من بوسه!"
    عکس‌های تو هم شیطنت دارند

    برای یکی‌عکس
    روزی رسیده است که دل‌تنگ می‌شوم
    تو برنمی‌گردی از این ظهر قاب‌گرفته بر اتوبوس ِ دولتی
    تو برنمی‌گردی از جمعهء ولی‌عصر ِ آن‌روزها عشق‌ها حرف‌های معمولی
    و دیگر نمی‌شود که دور هم بنشینیم، خیال کنیم که این‌ها می‌روند، تو برمی‌گردی ...
    تو
    برنمی‌گردی

    ReplyDelete